معنی دوست داشتنی و زیبا
لغت نامه دهخدا
دوست داشتنی. [ت َ] (ص لیاقت) لایق دوست داشتن. محبوب. درخورد مهرورزی. قابل محبت و دوستی. درخور دوست داشتن. (از یادداشت مؤلف).
داشتنی
داشتنی.[ت َ] (ص لیاقت) درخور داشتن. سزاوار دارا بودن.
حل جدول
مامان
ظریف و زیبا- دوست داشتنی
ملوس
دوست داشتنی
مامانی
دلچسب و دوست داشتنی
باحال
بسیار دوست داشتنی
دلبند، محبوب، دلربا
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) قابل دوست داشتن محبوب.
واژه پیشنهادی
تو دل برو
نازنازی
جذاب و دوست داشتنی
تو دل برو
بسیار دوست داشتنی
نازنین
موجود دوست داشتنی
وجود نازنین
فارسی به عربی
رائع، محبوب
فرهنگ معین
لایق داشتن، درخور داشتن، نگاهداشتن، حفظ کردن. [خوانش: (تَ) (ص لیا.)]
معادل ابجد
1261